چرا یاهو بازنده نبرد اینترنت در برابر گوگل شد؟
به نظر میرسد یاهو آخرین روزهای فعالیت به عنوان یک کمپانی مستقل را سپری میکند؛ کمتر از ۱۰ سال پیش، یاهو رقیبی سرسخت برای گوگل بود، اما نمودار پیشرفت این دو کمپانی در سالهای اخیر مسیری معکوس را طی کرده، بطوریکه پیشرفت روزافزون گوگل با افول یاهو همراه شده است. اما چرا یاهو جنگ قدرت در دنیای مجازی را به گوگل باخت؟
یاهو در روزهایی که اینترنت به کشورمان راه پیدا کرده بود و رفته رفته مشتریان اینترنت رو به افزایش بود، دوران بلوغ خود را پشت سرگذاشته و به یکی از بهترین کمپانیهای ارائه دهندهی سرویسهای تحت اینترنت بدل شده بود. مشاهدهی لوگوی این کمپانی در میان تبلیغات جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن، قدرت بالقوهی دنیای فناوری را نمایش میداد که یاهو در آن زمان پیش قراول این جریان بود. گوگل جوان به عنوان رقیبی برای یاهو به وجود آمده بود و بسیاری در پی یافتن موقعیت خود در دو قطبی یاهو و گوگل بودند، اما به نظر میرسد این روزها آخرین برگها از دفتر فعالیت یاهو در حال ورق خوردن است و در آیندهی نزدیک یاهو نیز به خاطرهای شیرین در ذهن اهالی فناوری تبدیل خواهد شد.
شاید ۱۰ سال پیش کسی تصور تغییرات گسترده در حال و روز این دو کمپانی را نداشت و پیشبینی نمیشد که روزی دیگر یاهو به کبریت بی خطری در برابر گوگل تبدیل شود. نکتهای که در اینجا میتوان به آن پرداخت، فاکتورها و در پیش گرفتن سیاستهایی است که باعث شده تا این دو کمپانی در دو مسیر مختلف حرکت کرده و نتیجهای متضاد را طی سالها فعالیت در درهی سیلیکون به دست بیاورند.
مقالهای که در ادامه خواهید خواند، به قلم Mohit Aron در وبسایت تککرانچ منتشر شده است. آرون سابقهی فعالیت در گوگل را داشته و از اینرو میتوان سیاستهای متفاوت در پیش گرفته شده توسط این دو کمپانی را از نگاه شخصی که تجربهی کار در گوگل را دارد، بسیار قابل درکتر از زبان یک تحلیلگر لمس کرد.
مُهیت آرون کار در گوگل را در سال ۲۰۰۳ میلادی، زمانی که دو کمپانی یاهو و گوگل در رقابت برای به دست آوردن قلمرو بزرگتری در اینترنت بودند، آغاز کرده است. از اینرو میتوان تمام تصمیمات در پیش گرفته شده توسط این دو کمپانی از آن سالها را در نتیجهای که امروز میبینیم، دخیل بدانیم. البته آرون اصلیترین دلیل برای تفاوت در وضعیت جایگاه این دو کمپانی را، تفاوت نگرش این دو کمپانی در قبال زیرساختهای اصلی کسب و کار خوانده است.
البته آرون به این موضوع اعتراف کرده که شاید سابقهی فعالیت در گوگل، تحلیل وی در مورد وضعیت این کمپانی را تحت تاثیر قرار دهد، اما به هر حال وی توجه هر دو کمپانی یاهو و گوگل به توسعهی زیرساختها را حاوی نکتههای بسیار مهمی برای توسعهی یک تجارت پایدار خوانده است. این موضوع در حوزهای نظیر فناوری که هر روز شاهد تغییر ماهیت آن هستیم، بسیار تاثیرگذار است.
توسعه سریع در برابر توسعه آرام و پایدار
در آغاز عصر جدید که در آن فناوری حرف اول را میزند، گوگل و یاهو راه بسیار متفاوتی را برای پیشبرد سیاستهای خود در پیش گرفتند. در واقع این دو کمپانی سنگ بنای ارائهی سرویسهای خود را بسیار متفاوت از دیگری بنا نهادند. هر دو کمپانی سرویسهای متعددی را ارائه کردند که از جملهی آنها میتوان به سرویس ایمیل، جستجو و نقشه اشاره کرد که روی بستر متفاوتی در دو کمپانی به کاربران ارائه میشد. یاهو از همان ابتدای کار به سراغ راهکارهای سختافزاری و سرویسهای ارائه شده توسط کمپانی NetApp رفت که در ابتدای کار امکان اضافه کردن فضای بسیار زیادی را در اختیار یاهو میگذاشت. هر سرویسی که یاهو به کاربرانش ارائه میکرد، مبتنی بر حافظههای اختصاصی توسعه یافته توسط NetApp برای یاهو بود. در پیش گرفتن این استراتژی باعث میشد تا یاهو به سرعت به تقاضای بازار پاسخ دهد، بطوریکه به سرعت یاهو بدل به بزرگترین مشتری NetApp شد.
برخلاف یاهو، گوگل فرآیند توسعه زیرساخت اختصاصی خود را در پیش گرفت
اما وضعیت در مانتنویو به گونهای دیگر در حال رقم خوردن بود. گوگل برخلاف یاهو که سرویسهای یک کمپانی دیگر را مورد استفاده قرار میداد، فعالیتهای مهندسی برای توسعهی زیرساخت مورد نیاز خود را آغاز کرد. این سیستم که با نام فایل سیستم گوگل (Google File System) شناخته میشود، به عنوان پلتفرمی شکل میگرفت که امکان استفاده از آن در طیف گستردهای از کاربردها را که شاید در آینده گوگل ارائه میداد، فراهم میکرد. گوگل به جای استفاده از آخرین فناوریها و محصولات موجود در حوزهی حافظهی مورد استفاده در سرورها، فایل سیستم گوگل را روی سرورهای معمولی پیاده کرد تا بتواند از معماریهای پیچیده و انعطافپذیری برخوردار باشد. گوگل در پی آن بود تا بتواند مشکل گستردگی سرویسهایی را که در آینده نیز وارد حوزهی فعالیت این کمپانی میشد، حل کند. گوگل با اقدام خود، ارائهی سرویسهای دیگری را نظیر سرویس نقشه و سرویسهای ابری را در مقیاس وب، بسیار تسهیل کرد.
افزایش پیچیدگی سیستم
فرآیند توسعهی فایل سیستم گوگل ۴ سال طول کشید و طی این چهار سال حجم گستردهای از دانش مهندسی در سیستم گوگل مورد استفاده قرار داد تا اینکه این سیستم توسط غول جستجو در ماموریتهای مهم و بحرانی مورد استفاده قرار گرفت. همزمان با گوگل، یاهو سیاست پیشین خود را همچنان ادامه میداد، بطوریکه همچنان در صورت نیاز و تقاضای بازار برای سرویسهای جدید، یاهو به سراغ NetApp و سرویسهای این کمپانی میرفت تا به سرعت بتواند به نیاز بازار پاسخ دهد. در رقابت برای کسب سهم بیشتری از اینترنت و در اختیار گرفتن شمار بیشتری از کاربران، یاهو در سالهای ابتدایی به نظر برندهی بازی بود، چراکه سرویسهای این کمپانی بخش بزرگی از کاربران را به سمت خود جلب کرده بود.
البته پس از مدتی، سیاست زودبازده یاهو مشکلاتی را نیز برای این کمپانی ایجاد کرد. با افزایش تقاضای بازار و افزایش تعداد کاربران در کنار بالا رفتن تنوع سرویسهای ارائه شده، استفاده ا زیرساخت غیربومی توسط یاهو رفته رفته مشکلاتی را برای این کمپانی ایجاد کرد، بطوریکه بعضا فرآیندهای مهندسی تکراری برای هر یک از سرویسها انجام میشد. افزایش هزینههای نگهداری و پیاده سازی مکرر فرآیندهای پیچیده مهندسی در نهایت باعث افزایش هزینههای ارائهی سرویس توسط یاهو شد. زمانی که یاهو درصدد ارائهی سرویس جدیدی بود، مهندسان این کمپانی مجبور بودند تا پلتفرم NetApp را برای کاربرد مورد نظر از دوباره بهینه کرده و تغییراتی را ایجاد کنند.
گسترش سرویسهای یاهو رفته رفته پیچیدگی زیرساخت این کمپانی را افزایش داد
ایجاد تغییرات باعث میشد تا در سرویسهای متفاوت، چالشهای یکسانی ایجاد شود که مهندسان را به انجام کار تکراری وادار میکرد. برای مثال سرویس جستجو و ایمیل یاهو را در نظر بگیرید که مهندسان بارها مجبور شدهاند یک تغییر یکسان را در هر دو سرویس انجام دهند. زیرساخت مورد استفاده توسط یاهو برای سرویسهای مختلفاش یکسان نبود و هر یک از سرویسها به فضای جداگانه و سرور مخصوص به خود نیاز داشتند و امکان اشتراک گذاری منابع بین پلتفرمهای مختلف وجود نداشت. استفاده از سرویسهای NetApp نیز به اندازهای افزایش پیدا کرد که هزینههای این کمپانی بخشی از درآمد کمپانی را مال خود میکرد.
گوگل فایل سیستم خود را پیش بینی تمام چالشهای پیشرو توسعه داده بود، از اینرو هنگامی که این کمپانی میخواست سرویس جدیدی را ایجاد کرده یا کاربردهای جدیدی را به سیستم خود اضافه کند، تغییر معماری به بهینهترین شکل ممکن انجام میشد. برای مثال پس از آنکه گوگل سرویس یوتیوب را مال خود کرد، به راحتی با تعویض Back-End این سرویس، آن را به سیستم خود منتقل کرد. مهندسان گوگل در صورت نیاز به بروزرسانی سیستم، یکبار اینکار را انجام داده و تغییرات در تمام سرویسهای گوگل قابل مشاهده بود.
زیرساخت سرورهای گوگل
استفاده از یک سیستم انعطافپذیر توسط گوگل این امکان را در اختیار کمپانی قرار داده بود تا بهراحتی به اشتراک منابع بین سرویسهای مختلف بپردازد. برای مثال در صورتی که منابع اختصاص داده شده برای سرویس جستجو در حالت کم باری بودند، منابع مورد استفاده در این سرویس، برای عملکرد بهتر، با سرویس ایمیل به اشتراک گذاشته میشدند. در پیش گرفتن چنین سیاستی باعث شده بود تا گوگل از خریدن سرورهای گران قیمت بی نیاز شده و با سختافزار ارزان قیمت سرویسی مطلوب را در اختیار کاربران قرار دهد.
با توجه به افزایش هزینههای نگهداری و ارائهی سرویسهای جدید، یاهو دیگر قادر نبود تا همپای گوگل پیشرفت کرده و به ارائهی سرویسهای جدید بپردازد، از اینرو این کمپانی رفته رفته شاهد کاهش سرعت پیشرفت و افزایش درآمد بود تا اینکه گوگل با سرعتی برق آسا پیشرفت کرد و این روزها تقریبا برای یاهو دست نیافتنی است.
اهمیت شروع خوب
شاید در ظاهر به نظر برسد که استفاده از یک معماری انعطاف پذیر باعث شده تا گوگل و یاهو جایگاههای امروز را داشته باشند. اما موردی که با نگاهی عمیقتر میتوان کشف کرد و اهمیتی بسیار بالاتر از کار مهندسی و توسعهی زیرساخت خوب دارد، فهم و درک عمیق مشکل و چالش پیشرو، پیش از آغاز فرآیند توسعهی راهکار برای مشکل مورد نظر است.
بهترین اقدام در ابتدا، کنار گذاشتن تمام راهحلهای پیشینی است که برای حل مسالهی مشابه مورد استفاده قرار گرفته است
بهترین کار در ابتدای راه، فکر کردن به مشکل پیش رو بدون در نظر گرفتن تمام راهحلهای پیشین است که برای حل مسالهی مشابه مورد استفاده قرار گرفته است. زمانی که یک مهندس موفق شد تمام راهحلهای پیشین را کنار گذاشته و مسالهای را که باید حل کرد، بصورت کامل درک کند، قادر است تا بهترین راهحل را برای مشکل پیش رو انتخاب کرده و راهکارهای پیشین را نیز با استفاده از ایجاد تغییرات در برخی قسمتها در اختیار کاربران قرار دهد.
در پیش گرفتن سیاست مشابه آنچه گوگل آن را اجرا کرد، کلید اصلی موفقیت بسیاری از استارتاپها است که باعث شده تا این روزها شاهد کنار رفتن بسیاری از کمپانیهای بزرگ با مشتریان تجاری بسیاری باشیم که در اثر سرویس استارتاپها و نبود تغییرات بنیادی، کنار رفتهاند.
البته ایجاد یک زیرساخت از پایه، به معنی خداحافظی با رسیدن به سود زودهنگام و داشتن پلتفرمی ایدهآل و درآمدزا در طولانی مدت است که البته این موضوع در جایی مثل درهی سیلیکون که کمپانیها به سرعت برق و باد در حال پیشرفت هستند، بسیار سخت است. گوگل موفق شده تا با توسعهی یک پلتفرم ساده و انعطافپذیر، سرویسهای متعددی را ارائه کرده و قدرت خود را بیش از پیش افزایش دهد، حال آنکه پیچیدگی معماری سیستمی که توسط یاهو مورد استفاده قرار گرفته، این کمپانی را به زیرکشیده است.
نظر شما در این خصوص چیست؟