فکر میکنید باید چه رشتهای در دوره دبیرستان خوانده باشید تا بتوانید این رشتهها را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب کنید؟ علوم انسانی؟ تصورتان اشتباه است. شما میتوانید دیپلمه علوم تجربی و ریاضی فیزیک باشید و در همین گروههای آزمایشی هم کنکور بدهید و باز یکی از این رشتههای علوم انسانی را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب کنید.بد نیست سری به دفترچه انتخاب رشته آزمون سراسری دانشگاهها در دو گروه علوم تجربی و علوم ریاضی و فنی بزنید تا منظورم را بهتر متوجه شوید. دیگر فقط رشته مدیریت، حسابداری، اقتصاد و تربیت بدنی، رشتههایی نیستند که همه گروههای تحصیلی میتوانند برای ادامه تحصیل در دانشگاه انتخاب کنند. رشته ادیان و مذاهب، روانشناسی، علوم سیاسی، فلسفه و عرفان اسلامی هم این روزها جزو رشتههای انتخابی گروه آزمایشی علوم تجربی هستند. همان گونه که مددکاری اجتماعی، معارف اسلامی، روانشناسی، علوم سیاسی و... در دفترچه گروه علوم ریاضی و فنی هم هستند؛ درست کنار رشتههایی مثل مهندسی اپتیک، لیزر و مهندسی برق.
تبعیض سیستماتیک در دفترچههای انتخاب رشته
«چهار سال تحصیل در رشته علوم انسانی، چهار سال ادبیات و عروض و قافیه خواندن، روانشناسی و فلسفه و منطق خواندن، به اینجا برسد که بخشی از ظرفیت رشتههای ما را در دانشگاه برای ریاضی خواندهها و تجربی خواندهها کنار بگذارند؟ آیا این ظلم به دانشآموزان علوم انسانی نیست؟ یعنی رشتههای ما تا این حد برای همه سهل الوصول است؟»
حمید، داوطلب گروه علوم انسانی از این نوع انتخاب رشته شگفت زده است: «این یعنی ظلم به ما. مگر ما علوم انسانیها میتوانیم رشتههای فنی مهندسی و تجربی را برای ادامه تحصیل انتخاب کنیم که به داوطلبان این دو رشته اجازه دادهاند براحتی مهمترین رشتههای ما را انتخاب کنند. این یعنی توی سر علوم انسانی زدن. در همه دوران تحصیل به ما گفتند بچه تنبل و اینکه به اندازه تجربیها و ریاضیها قوی نیستیم. چه میدانم حساب و کتاب سرمان نمیشود، آخر سر هم به آنها این حق را دادند که رشتههای ما را انتخاب کنند. اگر کسی دوست دارد روانشناسی بخواند، چرا از اول نمیآید علوم انسانی. مسئولان نمیتوانند همین طور از طرف ما حق را به دیگران بدهند و ما را نادیده بگیرند. اجازه بدهند، ما هم بتوانیم رشتههای مهندسی و علوم تجربی را انتخاب کنیم. دست کم یکی دو رشته. اگر یک دیپلمه ریاضی میتواند مددکاری اجتماعی را انتخاب کند، چرا من نتوانم مهندسی برق بزنم؟ چه کسی تعیین میکند ما ناتوانیم؟»
دکتر حسین توکلی، مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور هم این نکته را که در سالهای اخیر رشتههای جدیدی به دفترچه انتخاب رشته علوم تجربی و ریاضی فیزیک افزوده شده تأیید میکند. وی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «در سالهای گذشته فقط تعدادی رشته، مشترک در دفترچه کنکور وجود داشت؛ مثل مدیریت و حسابداری. اما بتدریج رشتههای دیگری مانند روانشناسی و علوم سیاسی و... هم به دفترچهها افزوده شد که این اضافه شدن هم به درخواست دانشگاهها و دفتر گسترش آموزش عالی بود. بعد از انقلاب فرهنگی، علوم انسانی بیشترین داوطلب را داشت اما بعد مدام داوطلبان این رشته کم شد تا جایی که امسال حدود 143 هزار نفر داوطلب شرکت در این گروه داشتیم. در حالی که ظرفیت پذیرش در دانشگاهها حدود 298 هزار نفر بود. شاید یکی از دلایل گنجاندن رشتههای این گروه در دیگر گروههای آزمایشی، همین تعداد کم داوطلبان باشد. شاید با این استدلال داوطلبان علوم انسانی نتوانند بگویند در حقشان ظلم شده اما آنها میتوانند به هدایت تحصیلی در دبیرستانها نقد داشته باشند؛ اینکه چرا بیش از 60 درصد داوطلب رشته علوم تجربی هستند و بعد رشته دیگری را انتخاب میکنند.»
به عقیده دکتر توکلی این موضوع را باید از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دارد. اینکه چرا داوطلبان علوم تجربی روز به روز افزایش پیدا میکنند و داوطلبان علوم انسانی کاهش. آیا هنوز به خاطر محبوبیت رشتههای پزشکی و دندانپزشکی است که این روند ادامه دارد یا دلایل دیگری را هم میتوان برای آن برشمرد.
برتری دادن به تجربی و ریاضی با حراج علوم انسانی
«میدانید این نوع انتخاب رشته باز هم همان برتر بودن تجربیها و ریاضیها را به رخ ما کشید. اینکه رفتهاند چند کلاس ریاضی خواندهاند و حالا هم حق دارند جای ما را بگیرند. نمیدانم چرا با وجود این در دوره دبیرستان من را تشویق کردند، بروم علوم انسانی.
باور کنید من نمره ریاضی و تجربی را هم آورده بودم.» این گفتههای معصومه است که با رتبه 3 هزار، دوست دارد در رشته روانشناسی یا دست کم مددکاری پذیرفته شود: «با دیدن دفترچههای انتخاب رشته ناامید شدم. من هم باید میرفتم ریاضی و بعد با رتبه 20 هزار روانشناسی میزدم و این سالها هم انگ بچه تنبل نمیخوردم. چرا باید دیپلمه ریاضی فیزیک بتواند مددکاری انتخاب کند و جای من را بگیرد؟ وقتی برای انتخاب رشته دیدم مشاور هر کسی را که رتبه پایینی دارد به انتخاب رشتههای ما تشویق میکند، از زحمتی که این سالها کشیدهام، دلسرد شدم. این یعنی ضایع شدن حق علوم انسانیها.»
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس مسائل آموزشی هم تأکید میکند در گذشته رشتههای مشترک به این گستردگی نبود و بیشتر رشتههایی مثل تربیت بدنی و حسابداری جزو رشتههای مشترک گروهها محسوب میشدند. وی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «متأسفانه این همان برتری فرهنگی است که به ریاضی و تجربیها دادهاند. اینکه آنها زرنگتر هستند و میتوانند در هر رشتهای موفق باشند. یعنی این تفکر در ذهن مسئولان هست که بچههای علوم تجربی و ریاضی آنقدر برتر هستند که میتوانند رشته ادیان و مذاهب و روانشناسی هم بخوانند. این خودش نوعی محدودیت و ظلم مضاعف و سیستماتیک به بچههای علوم انسانی است. ضمن اینکه بچههایی که ریاضی یا تجربی میخوانند در خانواده و مدرسه هم بیشتر حمایت میشوند و معمولاً از کلاسهای کمک آموزشی بیشتری بهره میگیرند.»
به عقیده نیکنژاد مسئولان آموزشی ما نه تنها برای از میان برداشتن این برتری فرهنگی قدمی برنمیدارند که به نوعی با الگوبرداری از سیستم آموزشی کشوری مثل امریکا که نظام آموزشی میانمایه دارد، به ریاضی و علوم تجربی بیش از حد بها دادهاند. درحالی که با داشتهها و آگاهیهای امروز و دیدن سیستمهای آموزشی کشورهای اسکاندیناوی مانند فنلاند که بر قله آموزش جهان ایستادهاند، ارزیابی هوش آنچه نیست که ما در تصورمان داریم.
او ادامه میدهد: «من سالهاست معلم فیزیکم و با این همه معتقدم که هوش کسی را با خوب بودن ریاضی و فیزیکش اندازه نمیگیرند. ضمن اینکه مگر چقدر نمرات بچههایی که از راهنمایی به دبیرستان میآیند واقعی است؟ من بارها شاهد بودهام که دانشآموزان با معدل 18 و 19 به دوره دبیرستان آمدهاند اما در همان ترم در درس فیزیک بیش از نمره 5 نگرفتهاند و افت شدیدشان را نشان دادهاند.»
نیکنژاد این نوع روند انتخاب رشته را قطعاً ظلم به داوطلبان علوم انسانی میداند: «بچههای انسانی نمیتوانند پزشکی یا دامپزشکی بخوانند، اما تجربیها میتوانند روانشناسی و علوم سیاسی بخوانند. این برداشت غلطی است.»
غلامرضا حسینزاده، مشاور دبیرستان و کارشناس آموزشی هم که سالهاست هدایت تحصیلی دانشآموزان را بر عهده دارد، معتقد است: «همه این تصمیمگیریها فقط به تضعیف علوم انسانی کمک میکند. درحالی که خودتان میدانید در کشورهای توسعه یافته این رشتههای علوم انسانی هستند که پایهگذار سیاستهای اصلی کشور هستند. همچنین کسی که ریاضی خوانده، معمولاً ذهنش برای علوم انسانی طراحی نشده. بچههای علوم انسانی حافظه و استدلال قوی دارند و معلوم نیست بچههای ریاضی و تجربی اگر یکی از رشتههای علوم انسانی را بخوانند موفق باشند. شاید روانشناسی بالینی به نحوی با رشته تجربی ارتباط داشته باشد اما گنجاندن رشته روانشناسی در گروه علوم ریاضی را نمیفهمم. به عقیده من بدون آگاهی و مطالعه این تصمیمها گرفته میشود و مدام در حال آزمون و خطا هستیم. آدم کم کم میترسد همه رشتهها را یکی کنند.»
در دفترچه گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی امسال رشته معارف، ادیان و مذاهب، علوم ورزشی، روانشناسی، زبان و ادبیات عربی، علوم سیاسی، مددکاری اجتماعی در کنار انواع رشتههای مهندسی قرار گرفتند. بچههای علوم انسانی میپرسند سال بعد چه رشتههایی را از آنها خواهند گرفت و به تجربیها و ریاضیها خواهند بخشید؟