نتایج اولیه آزمون سراسری سال ۹۵ اعلام شد که بر این اساس از میان ۳۶ فرد برگزیده ۲۶ نفر داوطلبان پسر و ۱۰ نفر داوطلبان دختر هستند. نگاهی به آمار برگزیدگان آزمون سال ۹۵ حکایت از آن دارد که ۲۱ نفر از برگزیدگان ساکن تهران و ۱۵ نفر از شهرستانها هستند. اغلب نفرات برتر کنکور ۹۵ در گروههای آزمایشی مختلف ساکن پایتخت هستند و اغلب این دانشآموزان در مدارس دولتی خاص تحصیل کردهاند.
عباس فرجی کارشناس مشاوره در آموزشوپرورش در همین رابطه یادداشتی منتشر کرده است که در ادامه میخوانید:
بعد از اعلام نتایج نفرات برتر کنکور ۹۵ موجی از تحلیلهای مختلف در خصوص چرایی برتری تهرانیها در رسانهها آغاز شد گرچه تحلیلها زمانی میتواند مستند باشد که بخواهیم نتایج ادوار گذشته را کنار هم بگذاریم و بعد از آن استنتاج کنیم به تعبیری باید جامعه آماری مشخصی در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم به یک نتیجه علمی برسیم.
آنچه این روزها در تیتر اخبار کنکوری قرار دارد نتایج جالب توجه تهرانیهاست به گمان این جلب توجه زمانی که استمرار پیدا کند میتواند محل بحث باشد ولی با نگاهی اجمالی متوجه میشویم امسال به نظر با یک حباب مواجهیم که احتمالاً در سال آینده تکرار نشود. از سال ۹۱ تا ۹۵ آمار قبولی نفرات برتر تهرانیها به ترتیب۱۲،۱۵،۱۰،۲۱ و ۱۱ بوده است از مجموع ۱۸۰ رتبه برتری کنکور ۵ سال گذشته ۶۹ نفر تهرانی بودهاند که این میزان نسبت به تعداد شرکتکنندگان تهرانی رقم قابل قبولی است.
با این وجود جهش ۵۰ درصدی تهرانیها در رتبههای برتر کنکور ۹۵ میتواند مورد توجه اغلب تحلیلگران باشد و همان طور که اشاره کردم این موضوع میتواند به یک حباب شباهت داشته باشد. مثلاً این حباب در سال ۹۴ برای استان فارس بوده و در سال ۹۳ برای استان مازندران.
اما در خصوص جنسیت نفرات برتر میتوان به یک تحلیل منطقیتر رسید چرا که تغییراتی که در سیاستهای کلی کشور در خصوص پذیرش جنسیتی در رشتهها و دانشگاهها صورت گرفته میتواند در این خصوص نقش داشته باشد.
به طور مثال در سال ۹۴ تعداد دانش آموزان پسر به دختر در کسب رتبههای برتر ۲۲به ۱۴ بوده است اما در سال ۹۵ با یک جهش پسران گوی سبقت را ربودهاند و این رتبه را از ۱۰ به ۲۶ رساندهاند یعنی تعداد دخترانی که رتبه برتر را کسب کردهاند ۱۰ نفر و پسران ۲۶ نفر بوده است که با نگاه به گذشته این جهش غیرمنطقی به نظر میرسد مگر آنکه بپذیریم بستههای تشویقی برای پسران در نظر گرفته شده است تا آنها بتوانند در رقابت با دختران انگیزه کافی را در کنکور داشته باشند.
این موضوع زمانی بیشتر جلب توجه میکند که میبینیم از میان رتبههای برتر رشته ریاضی نام هیچ دختری در آن به چشم نمیخورد در حالی که در سال ۹۴ یک دختر رتبه ۹ را به خود اختصاص داده بود یا در سال ۹۳ سه نفر دختر در لیست نفرات برتر رشته ریاضی بودند.
اگر این انقباض و انبساطهای آماری را کنار هم بگذاریم فکر میکنم اتفاق خاصی در کنکور سال جاری رخ نداده است و احتمالاً سال آینده شاهد تغییرات دیگری خواهیم بود.
اما نکتهای که در تمام آمارها قابل مشاهده است کاهش دختران در کسب رتبههای برتر کنکور است که هر سال با شیب ملایمی این تعداد کمتر شده اما در سال جاری فقط ۱۰ نفر دختر توانستهاند رتبه برتر را در رشتههای مختلف به خود اختصاص دهند.گرچه دختران در رشته هنر همچنان یکه تاز هستند آنهم می تواند به این دلیل باشد که پسران در انتخاب رشته خود احتمالاً تمایلی به رشته هنر نشان نمیدهند.
با این اوصاف آیا میتوان از این آمار اینگونه نتیجه گرفت که پسران در کنکور عملکرد بهتری نسبت به دختران نشان دادهاند؟ اگر این فرض را در نظر بگیریم با توجه به اینکه از میان نفرات برتر رشته هنر در ۵ سال گذشته که رتبه یک تا سه را گرفتهاند فقط نام یک نفر پسر مشاهده میشود لذا اگر این موضوع را مفروض بگیریم باید با قاطعیت بگوییم پسران هنرمند نیستند اما واقعیت اینگونه نیست.
در نگاه کلی به آمار کنکور سراسری سال ۹۵ تعداد ۸۶۰ هزار و ۱۰۹ نفر ثبتنام کردند که از این تعداد ۵۰۹ هزار و ۱۹ نفر زن و ۳۵۱ هزار و۹۰ نفر مرد هستند. به عبارت دیگر ۵۹.۱۸ درصد داوطلبان زن و ۴۰.۸۲ درصد داوطلبان مرد هستند.
با تو جه به آمار ارائه شده از سازمان سنجش به نظر میرسد به لحاظ آماری منطقی است که کفه ترازو به نفع دختران سنگینی کند اما در واقع اینطور نبوده است لذا باید اینگونه در نظر گرفت که عوامل دیگری نیز در این موضوع نقش داشتهاند اما مهمترین نکته که میخواهم به آن اشاره کنم این است که امسال اغلب تحلیلها حول محور قومیتی چرخیده یعنی در غالب تحلیلها برتری حداکثری تهرانیها پر رنگ شده اما اینکه این برتری در کلیت پذیرفته شدگان کنکور به چه شکلی بوده است میتواند موضوع مهمتری باشد.
به تعبیری آیا شرکتکنندگان تهرانی به نسبت جمعیتشان توانستهاند در کنکور موفق باشند؟ این نکته مهمتر است چرا که با توجه به امکاناتی که در اختیار تهرانیها بوده و جمعیتی که در کنکور شرکت کردهاند اینکه در تعداد نفرات بالای جدول تهرانیها زیاد باشند چندان عجیب به نظر نمیرسد اما اینکه تهرانیها توانسته باشند به لحاظ برخورداری از امکانات و نفرات سهم حداکثری را از کل پذیرفته شدگان به دست آورده باشند بسیار مهمتر است و از همه اینها بگذریم رفتار دوگانه آموزش و پرورش و آموزش عالی برای من مهمترین قسمت داستان است.
مثلاً از میان نفرات برتر کنکور در ادوار گذشته اغلب پذیرفتهشدگان از میان دبیرستانهای تیزهوشان یا نمونه بوده است و از طرفی آموزش و پرورش در تلاش است این تمایل و گرایش به رشتههای خاص را کمتر کند مثل اتفاقی که در هدایت تحصیلی امسال رخ داد یعنی سیاست بر این بود که دانشآموزان به رشتههای فنی علاقهمند بشنوند ولی عملاً دانش آموزانی که در مدارس خاص درس خواندهاند بیشتر در کنکور موفق شدهاند و این موفقیت بارزتر بوده است لذا این رفتار دوگانه موجب شده که دانشآموزان و خانوادهها در مدارس عادی فرضشان بر این باشد دانشآموزی که نمیتواند در مدارس خاص حضور داشته باشد از شرایط درسی مطلوبی برخوردار نیست و باید در مدارسی که کیفیت آموزشی پایینی برخوردار است حضور داشته باشد.
که صد البته هنرستانهای فنی و حرفهای هم شامل همین مدارس میشود بنابراین تصور میکنم آموزش و پرورش یک بار برای همیشه باید تکلیف خود را با مدارس تیزهوشان یا نمونه دولتی مشخص کند تا عرصه آموزشی فرم استانداردتری پیدا کند وگرنه این فرم آموزشی به تبعیض و عدم توازن دامن خواهد زد.
آموزش و پرورش به جای آنکه تمرکز خود را بر روی مدارس نمونه یا تیزهوشان قرار دهد باید به تقویت هنرستانهای فنی و حرفهای بپردازد تا با علاقمندکردن دانشآموزان به رشتههای فنی به توانمندسازی حرفهای دانش آموزان و دانشجویان منجر شود.در غیر اینصورت باید شاهد باشیم که در سالهای آینده مثل امسال دانشجوی دانشگاه شریف از دانشگاه انصراف بدهد و در رشته تجربی رتبه اول را به خود اختصاص دهد چرا که هدف گذاریها اغلب با اشتباهات زیادی همراه بوده است که این امر باعث برهم خوردن توازن رشتهها در دبیرستانها و دانشگاهها نیز خواهد شد.